نوشته شده توسط : یاسمن اکبرزاده

همه ما احساس عصبی بودن یا ناراحتی در یک موقعیت اجتماعی را می دانیم. ممکن است هنگام ملاقات با شخصی جدید احساس اضطراب کرده باشید یا قبل از ارائه یک سخنرانی بزرگ کف دستتان عرق کرده است. صحبت کردن در جمع یا قدم زدن در اتاقی پر از غریبه ها برای همه هیجان انگیز نیست، اما بیشتر مردم می توانند از آن عبور کنند. اگر دچار اختلال اضطراب اجتماعی باشید که به آن فوبیای اجتماعی نیز می گویند، استرس این موقعیت ها بیش از حد قابل کنترل است.

برای مثال، ممکن است از تمام تماس‌های اجتماعی اجتناب کنید، زیرا چیزهایی که دیگران «عادی» می‌دانند، مانند صحبت‌های کوچک و تماس چشمی، شما را بسیار ناراحت می‌کند. همه جنبه های زندگی شما، نه فقط اجتماعی، ممکن است شروع به از هم پاشیدن کنند.

اختلال اضطراب اجتماعی یا social anxiety disorder که گاهی اوقات به عنوان فوبیای اجتماعی شناخته می شود، نوعی اختلال اضطرابی است که باعث ایجاد اضطراب یا ترس در محیط های اجتماعی می شود. فرد مبتلا به این اختلال در صحبت با افراد، ملاقات با افراد جدید و شرکت در اجتماعات مشکل دارد. آنها ممکن است در مورد قضاوت یا بررسی دقیق دیگران احساس اضطراب کنند. آنها ممکن است درک کنند که ترس هایشان غیرمنطقی است اما در غلبه بر آنها ناتوان هستند.

اضطراب اجتماعی با کمرویی متفاوت است. خجالتی بودن می تواند معاشرت، مدرسه و کار را دشوار کند، اما زندگی را به اندازه اضطراب اجتماعی مختل نمی کند. اضطراب اجتماعی مداوم و طاقت فرسا است و ممکن است بر فعالیت های روزمره تأثیر بگذارد.


تست اضطراب اجتماعی را از دست ندهید


فرد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در شرایطی که ممکن است توسط دیگران مورد بررسی، ارزیابی یا قضاوت قرار گیرد، مانند صحبت در جمع، ملاقات با افراد جدید، قرار ملاقات، حضور در مصاحبه شغلی، پاسخ دادن به یک سوال در کلاس، علائم اضطراب یا ترس را احساس می کند. انجام کارهای روزمره، مانند خوردن یا نوشیدن در مقابل دیگران یا استفاده از سرویس بهداشتی عمومی، ممکن است به دلیل نگرانی در مورد تحقیر، قضاوت و طرد شدن، باعث اضطراب یا ترس شود.

ترسی که افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در موقعیت های اجتماعی دارند آنقدر شدید است که احساس می کنند خارج از کنترل آنهاست. برای برخی افراد، این ترس ممکن است مانع رفتن به سر کار، حضور در مدرسه یا انجام کارهای روزمره شود. افراد دیگر ممکن است بتوانند این فعالیت ها را انجام دهند اما ترس یا اضطراب زیادی را در هنگام انجام آن تجربه می کنند. افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی ممکن است هفته‌ها قبل از وقوع آنها نگران درگیر شدن در موقعیت‌های اجتماعی باشند.

فهرست مطالب

علائم اختلال اضطراب اجتماعی

علائم جسمانی

برای یک فرد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی، تعامل اجتماعی ممکن است منجر به موارد زیر شود:

  • خجالت زدگی
  • حالت تهوع
  • تعریق
  • لرزیدن یا لرزش
  • حالت سفت و سخت بدن
  • مشکل در صحبت کردن
  • احساس می کنند که انگار ذهنشان خالی می شود
  • سرگیجه یا سبکی سر
  • ضربان قلب سریع

علائم روانی

علائم روانشناختی ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • نگرانی شدید قبل، حین و بعد از یک موقعیت اجتماعی
  • اجتناب از موقعیت های اجتماعی یا تلاش برای در پس زمینه بودن در صورت لزوم
  • خودآگاهی و ترس از انجام کاری شرم آور
  • نگرانی از اینکه دیگران متوجه استرس یا عصبی بودن شما شوند
  • احساس نیاز به مصرف الکل یا مواد برای کمک به مواجهه با یک موقعیت اجتماعی
  • از دست دادن مدرسه یا کار به دلیل اضطراب
  • اجتناب از موقعیت هایی که ممکن است در مرکز توجه قرار بگیرید
  • اجتناب از موقعیت هایی که ممکن است در مرکز توجه قرار بگیرید

علائم عاطفی

علائم نشانه های عاطفی اختلال اضطراب اجتماعی می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • ترس از موقعیت هایی که در آن ممکن است مورد قضاوت منفی قرار بگیرید
  • نگران شرمساری یا تحقیر بودن
  • ترس شدید از تعامل یا صحبت با غریبه ها
  • ترس از اینکه دیگران متوجه شوند که شما مضطرب به نظر می رسید
  • ترس از علائم فیزیکی که ممکن است باعث خجالت شما شود، مانند سرخ شدن، عرق کردن، لرزش یا داشتن صدای لرزاناضطراب در انتظار یک فعالیت یا رویداد ترسناک
  • ترس یا اضطراب شدید در موقعیت های اجتماعی
  • انتظار بدترین پیامدهای ممکن از یک تجربه منفی در طول یک موقعیت اجتماعی

برای کودکان، اضطراب در مورد تعامل با بزرگسالان یا همسالان ممکن است با گریه کردن، کج خلقی، چسبیدن به والدین یا امتناع از صحبت کردن در موقعیت‌های اجتماعی نشان داده شود.

آنها ممکن است از همه موقعیت های اجتماعی اجتناب کنند، از جمله:

  • سوال پرسیدن
  • شرکت در مهمانی ها یا مجالس اجتماعی
  • برقراری تماس چشمی
  • مصاحبه های شغلی
  • خريد كردن
  • استفاده از سرویس های بهداشتی عمومی
  • صحبت کردن با تلفن
  • خوردن در ملاء عام

برخی از افراد اضطراب محدود یا انتخابی دارند. به عنوان مثال، آنها ممکن است فقط هنگام غذا خوردن در مقابل دیگران یا صحبت با غریبه ها مضطرب باشند. افرادی که علائم شدید دارند ممکن است از تمام محیط های اجتماعی اجتناب کنند.

اختلال اضطراب احتماعی

تفاوت بین اختلال اضطراب اجتماعی و آگورافوبیا چیست؟

در حالی که اختلال اضطراب اجتماعی و آگورافوبیا هر دو شامل اضطراب و مکان‌های عمومی می‌شوند، اما شرایط سلامت روانی متفاوتی دارند. اختلال اضطراب اجتماعی یک اختلال اضطرابی است که در آن شما ترس یا اضطراب شدید و مداومی دارید که در موقعیت‌های اجتماعی توسط افراد دیگر مورد قضاوت، تماشا یا تحقیر قرار بگیرید.

فرد مبتلا به آگورافوبیا زمانی که در مکان‌های خاص یا در موقعیت‌های خاص قرار می‌گیرد، احساس وحشت یا درماندگی را تجربه می‌کند، نه لزوماً به خاطر افراد دیگر. آن‌ها از موقعیت‌هایی می‌ترسند که اگر مشکلی پیش بیاید، فرار ممکن است دشوار باشد. آگورافوبیا یک اختلال اضطرابی است که معمولاً پس از یک یا چند حمله پانیک ایجاد می شود.

تفاوت بین اختلال اضطراب اجتماعی و خجالتی بودن چیست؟

هر کسی می تواند هر از گاهی خجالت را تجربه کند. ابتلا به اختلال اضطراب اجتماعی به طور مداوم در انجام فعالیت‌های روزمره اختلال ایجاد می کند. به همین دلیل، اختلال اضطراب اجتماعی می تواند بر تحصیل، شغل و روابط شخصی شما تأثیر منفی بگذارد. خجالتی بودن خیلی بر این چیزها تأثیر نمی گذارد. به طور کلی، سه عامل اصلی که اضطراب اجتماعی را از کمرویی متمایز می کند عبارتند از:

  • چقدر در زندگی روزمره شما اختلال ایجاد می کند
  • چقدر ترس و اضطراب شما شدید است
  • چقدر از موقعیت های خاص اجتناب می کنید

بسیاری از افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی تلاشی برای دریافت کمک یا درمان نمی کنند زیرا فکر می کنند اضطراب اجتماعی تنها بخشی از شخصیت آنهاست. اگر در موقعیت‌های اجتماعی علائم مداوم و شدیدی را تجربه می‌کنید، مهم است که با متخصص مراقبت‌های بهداشتی خود تماس بگیرید.

اضطراب اجتماعی در کودکان

اضطراب اجتماعی می تواند بر کودکان نیز تأثیر بگذارد. علائم اضطراب اجتماعی در کودک عبارتند از:

  • گریه کردن یا ناراحت شدن بیشتر از حد معمول
  • زیاد عصبانی شدن
  • اجتناب از تعامل با سایر کودکان و بزرگسالان
  • ترس از رفتن به مدرسه یا شرکت در فعالیت های کلاسی، نمایش های مدرسه و رویدادهای اجتماعی
  • کمک نخواستن در مدرسه 
  • بسیار به والدین یا مراقب خود متکی هستند

درمان‌های اضطراب اجتماعی در کودکان مشابه درمان‌های نوجوانان و بزرگسالان است، اگرچه معمولاً از داروها استفاده نمی‌شود. درمان متناسب با سن کودک شما انجام می شود و اغلب شامل کمک شما می شود. ممکن است به شما مطالب آموزشی و خودیاری داده شود تا در بین جلسات از آنها استفاده کنید.

علل و دلایل اختلال اضطراب اجتماعی

مانند بسیاری دیگر از شرایط سلامت روان، اختلال اضطراب اجتماعی احتمالاً از تعامل پیچیده عوامل بیولوژیکی و محیطی ناشی می شود. علل احتمالی عبارتند از:

  1. صفات ارثی: اختلالات اضطرابی معمولا در خانواده ها ایجاد می شود. با این حال، کاملاً مشخص نیست که چه مقدار از این ممکن است به دلیل ژنتیک باشد و چه مقدار به دلیل رفتار آموخته شده است.
  2. ساختار مغز: ساختاری در مغز به نام آمیگدال ممکن است در کنترل پاسخ ترس نقش داشته باشد. افرادی که آمیگدال بیش فعال دارند ممکن است واکنش ترس شدیدی داشته باشند که باعث افزایش اضطراب در موقعیت های اجتماعی می شود.
  3. محیط: اختلال اضطراب اجتماعی ممکن است یک رفتار آموخته شده باشد. برخی افراد ممکن است پس از یک موقعیت اجتماعی ناخوشایند یا شرم آور دچار اضطراب قابل توجهی شوند. همچنین، ممکن است بین اختلال اضطراب اجتماعی و والدینی که رفتار اضطرابی را در موقعیت‌های اجتماعی مدل می‌کنند یا نسبت به فرزندان خود بیش از حد محافظت می‌کنند، ارتباط وجود داشته باشد. آزار عاطفی، فیزیکی یا انواع دیگر، تعاملات منفی با همسالان، داشتن سبک دلبستگی ناایمن و تجربیات منفی ممکن است منجر به نوعی در پدید امدن اضطراب اجتماعی نقش داشته باشند.

تست سبک دلبستگی بزرگسالان


عوامل خطر و ریسک فاکتورها

عوامل متعددی می توانند خطر ابتلا به اختلال اضطراب اجتماعی را افزایش دهند، از جمله:

  • سابقه خانوادگی: اگر والدین یا خواهر و برادرهای بیولوژیکی شما این بیماری را داشته باشند، احتمال ابتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بیشتر است.
  • تجربیات منفی در کودکی: کودکانی که مسخره کردن، قلدری، طرد شدن، تمسخر یا تحقیر را تجربه می کنند، ممکن است بیشتر مستعد ابتلا به اختلال اضطراب اجتماعی باشند. علاوه بر این، سایر رویدادهای منفی در زندگی، مانند تعارضات خانوادگی، تروما یا سوء استفاده ممکن است با این اختلال همراه باشد.
  • خلق و خو: کودکانی که در مواجهه با موقعیت‌ها یا افراد جدید خجالتی، ترسو، گوشه‌گیر یا محدود هستند، ممکن است در معرض خطر بیشتری قرار بگیرند.
  • مطالبات اجتماعی یا کاری جدید: علائم اختلال اضطراب اجتماعی معمولاً در سال‌های نوجوانی شروع می‌شود، اما ملاقات با افراد جدید، سخنرانی در جمع یا ارائه یک کار مهم ممکن است برای اولین بار علائم را ایجاد کند.
  • داشتن ظاهر یا وضعیتی که جلب توجه می کند: به عنوان مثال، تغییر شکل صورت، لکنت زبان یا لرزش ناشی از بیماری پارکینسون ممکن است باعث ایجاد اختلال اضطراب اجتماعی در برخی افراد شود.

اختلال فوبیای اجتماعی

عوارض اختلال اضطراب اجتماعی

در صورت عدم درمان، اختلال اضطراب اجتماعی می تواند زندگی شما را کنترل کند. اضطراب می تواند در کار، مدرسه، روابط یا لذت بردن از زندگی اختلال ایجاد کند. این اختلال می تواند مسائل زیر را باعث شود:

  • عزت نفس پایین
  • مشکل در قاطعیت داشتن
  • خودگویی منفی
  • حساسیت به انتقاد
  • مهارت های اجتماعی ضعیف
  • انزوا و روابط اجتماعی دشوار
  • پیشرفت تحصیلی و شغلی پایین
  • سوء مصرف مواد، مانند نوشیدن بیش از حد الکل
  • خودکشی یا اقدام به خودکشی
  • سایر اختلالات اضطرابی و برخی دیگر از اختلالات سلامت روان، به ویژه اختلال افسردگی اساسی و مشکلات سوء مصرف مواد

تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی

هیچ آزمایش پزشکی برای بررسی اختلال اضطراب اجتماعی وجود ندارد، اما متخصص احتمالاً از معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویرایش پنجم (DSM-5) استفاده می کند تا مشخص کند که آیا اختلال اضطراب اجتماعی محتمل است یا خیر. آنها احتمالاً در مورد علائم شما، سابقه خانوادگی شما، سایر شرایط سلامتی و معیارها و علائم سوال می کنند. معیارهای ارزیابی اختلال اضطراب اجتماعی، بر اساس DSM-5، عبارتند از:

  • ترس از یک یا چند موقعیت اجتماعی که می تواند مستلزم بررسی دقیق دیگران باشد
  • ترس از رفتار به گونه ای که منجر به ارزیابی منفی دیگران شود یا باعث ناراحتی یا آزار دیگران شود
  • یک موقعیت خاص تقریباً همیشه باعث ترس یا اضطراب می شود
  • فرد یا از موقعیت اجتناب می کند یا با اضطراب یا ترس شدید حضور پیدا می کند
  • ترس با تهدید تناسبی ندارد
  • ترس یا اضطراب دائمی است و معمولاً 6 ماه یا بیشتر طول می کشد
  • ترس و اضطراب زندگی روزمره را مختل می کند
  • سایر علائم یا شرایط سلامتی نمی توانند ترس و اضطرابی را که فرد احساس می کند توضیح دهد
  • تجربه علائمی که به مدت 6 ماه یا بیشتر ادامه داشته باشد، باعث ناراحتی قابل توجهی شود یا به کار، زندگی اجتماعی یا سایر زمینه های کلیدی فرد آسیب برساند

آنها همچنین ممکن است بخواهند سایر شرایط را رد کنند تا تشخیص دقیق تر باشد، مانند:

  • اعتیاد به مواد
  • یک اختلال شخصیت
  • نگرانی واقعی در مورد یک مشکل سلامتی، چاقی، یا یک ویژگی فیزیکی، مانند سوختگی صورت

برای شرکت در تست اضطراب اجتماعی کلیک کنید


درمان اختلال اضطراب اجتماعی

گزینه‌های درمانی مختلف می‌توانند به افراد در مدیریت علائم و غلبه بر اضطراب کمک کنند. با این حال، بدون درمان، اختلال فوبیای اجتماعی ممکن است در طول زندگی ادامه یابد؛ اگرچه ممکن است در زمان‌های خاصی بهتر یا بدتر شود. چندین گزینه درمانی می تواند به اختلال اضطراب اجتماعی کمک کند. اینکه یک درمان چقدر خوب کار می کند بین افراد متفاوت است. برخی از افراد تنها به یک نوع درمان نیاز دارند، اما برخی دیگر ممکن است به ترکیبی نیاز داشته باشند. دارو درمانی و روان درمانی معمولا بهترین پاسخدهی را در این اختلال دارد.

دارودرمانی

داروها می توانند به بهبود علائم شما کمک کنند و به شما در عملکرد روزانه خود کمک کنند. سازمان غذا و دارو آمریکا (FDA) چهار دارو را برای اختلال اضطراب اجتماعی تأیید کرده است:

اگرچه اینها تنها داروهایی هستند که به طور خاص برای این بیماری تایید شده اند، اما سایر داروها مثل پروپانولول نیز ممکن است با موفقیت مورد استفاده قرار گیرند. SSRI ها و SNRI ها ممکن است چندین هفته طول بکشد تا اثر داشته باشند، اما پروپانولول یک داروی کوتاه اثر است که می توانید در صورت نیاز از آن استفاده کنید.

شما ممکن است با دوز کم شروع کنید و به تدریج نسخه خود را برای جلوگیری از عوارض جانبی افزایش دهید. اگر از یک دارو ناراضی هستید، پزشک ممکن است یک جایگزین ارائه دهد. پزشک مزایا و خطرات آن را توضیح می دهد و به شما کمک می کند تصمیم بگیرید کدام درمان برای شما مناسب است.

روان درمانی

روان درمانی به افراد کمک می کند تا تجربیات خود را درک کنند و روش های مقابله ای موثری را توسعه دهند. رویکردهای مختلفی برای درمان این اختلال وجود دارد. به طور مثال رفتار درمانی شناختی یا CBT روش های مختلف تفکر، رفتار و واکنش به موقعیت ها را به شما می آموزد تا به شما کمک کند کمتر احساس اضطراب و ترس کنید. CBT همچنین می تواند به شما در یادگیری و تمرین مهارت های اجتماعی کمک کند، که برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی بسیار مهم است.

یا مثلا گروه درمانی یا گروه حمایتی به شما کمک می کند مهارت ها و تکنیک های اجتماعی برای تعامل با افراد در محیط های اجتماعی را بیاموزید. کار در یک گروه به شما کمک می کند تا متوجه شوید که تنها نیستید و راه حل های عملی را ایفا کنید.


نویسنده: یاسمن اکبرزاده، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی

بازبینی: امین زندی، روانشناس بالینی



:: برچسب‌ها: روانشناسی ,تست روانشناسی ,شخصیت شناسی ,تست شخصیت ,
:: بازدید از این مطلب : 233
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 11 آذر 1401 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یاسمن اکبرزاده

تئوری های زیادی در مورد رفتار وجود دارد، اما برخی از درمانگران، نظریه انتخاب را بین سایر تئوری ها انتخاب می کنند. تئوری انتخاب توسط دکتر ویلیام گلاسر ایجاد شد و توضیح رفتار انسان بر اساس انگیزه درونی است. تئوری انتخاب بر کنترل فرد بر احساسات و اعمال خود تأکید دارد. تعارض به این دلیل به وجود می آید که ما فقط می توانیم رفتار خود را کنترل کنیم. نظریه ویلیام گلاسر این مفهوم را می آموزد که همه رفتارها انتخاب می شوند. تئوری انتخاب گلاسر بیان می کند که تمام رفتارهای انسانی ناشی از تمایل به ارضای پنج نیاز اساسی انسان است:

  1. نیاز به زنده ماندن یا بقا
  2. نیاز به دوست داشته شدن و پذیرفته شدن
  3. نیاز به قدرتمند بودن
  4. نیاز به آزاد بودن
  5. نیاز به تفریح

[caption id="attachment_13468" align="aligncenter" width="600"]ویلیام گلاسر ویلیام گلاسر[/caption]

فهرست مطالب


شرکت در تست نیازهای گلاسر


اصول تئوری انتخاب

نظریه انتخاب همچنین بر ده اصل تاکید دارد.

  1. انسان ها فقط می توانند رفتار خود را کنترل کنند.
  2. تمام چیزی که از دیگران می دهیم یا می گیریم اطلاعات است.
  3. همه مشکلات روانی طولانی مدت مشکلات مربوط به روابط هستند.
  4. ما باید حداقل یک رابطه رضایت بخش داشته باشیم.
  5. گذشته ارتباط زیادی با شخصیت ما دارد، اما ما را زندانی نمی کند.
  6. ما توسط پنج نیاز ژنتیکی هدایت می شویم.
  7. ما این نیازها را با ساختن "دنیای کیفی" برآورده می کنیم.
  8. همه رفتارها شامل چهار جزء است: کنش، احساس، تفکر و فیزیولوژی.
  9. تشخیص اینکه همه ما رفتار خود را کنترل می کنیم، آزادی را برای ما به ارمغان می آورد.
  10. ما فقط "کنترل مستقیم" تفکر را داریم، اما می توانیم کنترل غیرمستقیم بر احساس و فیزیولوژی را از طریق آنها بدست آوریم.

«بین محرک و پاسخ فضایی وجود دارد. در آن فضا آزادی و قدرت ما برای انتخاب پاسخمان نهفته است. رشد و شادی ما در این انتخاب‌ها نهفته است.»

استیون کاوی

مفاهیم تئوری انتخاب

نیازهای اساسی گلاسر

مقدار هر نیازی که ما نیاز داریم برای ما به عنوان افراد منحصر به فرد، متفاوت است. تعیین میزان هر یک از نیازهای ما (بالا، متوسط یا کم) به ما بینش عمیقی نسبت به شخصیت فردی خود می دهد. برخی از ما نیاز زیادی به ارتباط و روابط داریم، در حالی که افراد دیگر بیشتر به دنبال آزادی یا موفقیت هستند.

نیازهای گلاسر

نیاز به بقا

این نیاز ما به بقا، ایمنی و امنیت است. این نیاز اساسی با چیزهایی مانند غذا، سرپناه، لباس، اکسیژن و تولید مثل برای بقای گونه ما سروکار دارد. بخش روانی این نیاز ما ایمنی و امنیت را نیز شامل می شود.

نیاز به عشق و تعلق

ما یک گونه اجتماعی هستیم، این نیاز مربوط به ارتباط با دیگران است؛ مردم، حیوانات خانگی، گروه ها و با خودتان. نیاز ما به عشق و تعلق دائماً ما را وادار می کند تا با دیگران ارتباط برقرار کنیم و روابطی را که برای شاد بودن به آن نیاز داریم توسعه دهیم.

نیاز به قدرت و دستاورد

در تئوری انتخاب، نیاز به قدرت نیاز به اهمیت یا ایجاد تغییر در جهان است. افراد دارای قدرت بالا دوست دارند کنترل داشته باشند، معمولاً سازمان یافته، هدفمند و قادر به رهبری دیگران هستند. همچنین نیازی است که می تواند ما را در روابط با مشکل مواجه کند، به خصوص اگر بخواهیم از قدرت بر دیگران استفاده کنیم.

نیاز به آزادی

هر چه نیاز آزادی فردی بالاتر باشد، بیشتر دوست دارد کاری را که می‌خواهد، در زمانی که می‌خواهد، بدون محدودیت یا مداخله انجام دهد. گاهی اوقات ما می‌خواهیم این آزادی را داشته باشیم که کارهایی مانند گذراندن وقت خود با افرادی که انتخاب می‌کنیم، در فعالیت‌هایی که دوست داریم انجام دهیم و هر طور که می‌خواهیم بیایم و برویم. همچنین انگیزه ای برای رهایی از برخی چیزها مانند بوروکراسی، مدیریت خرد و ظلم وجود دارد. افرادی که نیاز به آزادی بالایی دارند تمایل دارند برای زمان تنهایی خود ارزش قائل شوند. آنها می توانند به شدت مستقل و اغلب بسیار خلاق باشند. افراد دارای آزادی بالا اغلب قوانین و محدودیت ها را زیر سوال می برند و تمایل دارند خارج از چارچوب ضرب المثل فکر کنند.

نیاز به سرگرمی و لذت

در حالی که همه مردم نیاز به سرگرمی و لذت دارند، برخی نیاز به سرگرمی بالاتری نسبت به دیگران دارند. مردم اغلب فکر می کنند کسانی که سرگرم کننده هستند شبیه دلقک یا جوکر همیشگی هستند، اما موارد دیگری نیز وجود دارد. همچنین اگر به فعالیت‌های آرامش‌بخش و اوقات فراغت زیادی بپردازید، ممکن است از نیاز به سرگرمی بالایی برخوردار باشید. برخی از تفریحات ورزشی، مهمانی و دوستان لذت می برند، در حالی که برخی دیگر نوع سرگرمی آرام را ترجیح می دهند (مانند راه رفتن، خواندن یک کتاب خوب یا تماشای یک فیلم مورد علاقه). نوع دیگری از سرگرمی ناشی از یادگیری است. با نگاه کردن به زمانی که چیزی را بلافاصله در زندگی خود یاد گرفتید، احتمالاً از انجام آن لذت برده اید.


برای اطلاعات بیشتر در مورد نیازها و سنجش میزان آنها در خودتان، در تست رایگان نیازهای گلاسر شرکت کنید.


دنیای کیفی

نظریه های ویلیام گلاسر از جمله تئوری انتخاب، بر مفهوم دنیای کیفی تاکید دارند. دنیای کیفی جایی در ذهن است که مردم تصاویر ذهنی از آنچه که مهم می دانند را در آن ذخیره می کنند. آنها ممکن است تصاویر مکان ها، چیزها، باورها و افرادی را که برایشان مهم است ذخیره کنند. گلاسر معتقد بود که تصاویر در دنیای کیفی افراد به آنها احساس خوبی می دهد و حداقل یک نیاز اساسی را برآورده می کند. این تصاویر نیازی به هماهنگی با استانداردهای جامعه ندارند و برای هر فرد منحصر به فرد هستند. ایده ما از زندگی آرمانی در دنیای کیفی قرار دارد.

جهان درک شده

بدیهی است که واقعیت در دنیای کیفی قرار ندارد. تئوری انتخاب بیان می کند که ما دنیای واقعی را از طریق ادراکات خود تجربه می کنیم. ما اطلاعات را از حواس پنجگانه خود جمع آوری می کنیم و سپس آن را از فیلتر دانش کل خود عبور می دهیم. فیلتر دانش کل شامل همه چیزهایی است که ما در طول زندگی خود تجربه کرده ایم. وقتی با اطلاعات جدیدی مواجه می شویم باید تصمیم بگیریم. ما میتوانیم: اطلاعات را نادیده بگیریم، باور کنیم که اطلاعات ممکن است معنی دار باشد اما نیاز به بررسی بیشتر است یا تصمیم بگیرید که اطلاعات معنی دار هستند و آن را به فیلتر ارزش گذاری ارسال کنید.
به اطلاعاتی که از طریق فیلتر ارزش گذاری ارسال می شود یک "ارزش" اختصاص داده می شود. اطلاعات لذت بخش ارزش مثبتی دارد و به اطلاعات ناخوشایند یک مقدار منفی اختصاص داده می شود.  اطلاعاتی که در این بین قرار می گیرند خنثی تلقی می شوند. این فرآیند بسیار شخصی است. دیدگاه های ما می تواند به شدت با دیدگاه های همسالانمان متفاوت باشد. گلاسر معتقد بود جهان درک شده ما همان چیزی است که ما آن را واقعیت می دانیم. جهان درک شده این ویژگی ها را دارد:

  • موضوعی بر اساس متغیرهای مختلفی از جمله جنسیت، سن، تحصیلات و تجربه است.
  • منحصر به فرد برای هر شخص است.
  • با جمع آوری اطلاعات جدید، دائماً در حال تغییر است.
  • ممکن است نادرست باشد اما در آن زمان درست به نظر می رسد.

تئوری انتخاب عقلانی

تئوری انتخاب عقلانی یکی دیگر از شاخه های نظریه انتخاب گلاسر است. تئوری انتخاب منطقی یا عقلانی بیان می کند که افراد بر اساس تجزیه و تحلیل مزایا و معایب یک موقعیت تصمیم می گیرند. این بدان معناست که افراد قبل از تصمیم گیری در مورد یک اقدام، هزینه ها و مزایای انتخاب های بالقوه را می سنجند. تئوری انتخاب عقلانی فرض می‌کند که همه رفتارها عقلانی هستند و اعمال را می‌توان برای انگیزه‌های عقلانی زیربنایی مطالعه کرد. تئوری انتخاب عقلانی که در ابتدا به عنوان یک نظریه اقتصادی در نظر گرفته شد، راهی برای درک چگونگی تصمیم گیری افراد برای به حداکثر رساندن پول خود است. با گذشت زمان، نظریه انتخاب عقلانی تکامل یافته است تا همه حوزه های تصمیم گیری انسانی، از جمله جامعه شناسی و علوم سیاسی را شامل شود. بر اساس فرضیه تئوری انتخاب عقلانی، همه رفتارهای انسانی را می توان راهی برای برآوردن نیازهای فردی و مزایای آن دانست. به عنوان مثال، روابط از طریق مزایایی که برای فرد فراهم می کند ارزیابی می شوند. بر اساس تئوری انتخاب عقلانی، تعامل انسانی یک فرآیند مبادله ای است که در آن سود درک شده بر سایر انگیزه ها تأکید می شود.

درمان بر اساس تئوری انتخاب

ما می دانیم که آموزش دادن به مراجعان برای تغییر اعمال/فکرشان می تواند بر احساس آنها و نحوه واکنش بدنشان به استرس تأثیر بگذارد. سایر تغییرات درمانی انتخابی بر رفتارهای گذشته تمرکز می کنند و از مراجع می خواهند که از طریق "محرک ها" برای رفتار کار کنند تا بتوانند در آینده از آنها اجتناب کنند. طبق مقاله‌ای در Psychology Today، تئوری انتخاب و مؤلفه آن، واقعیت درمانی، زمانی را صرف گذشته نمی‌کند و درمان گذشته نگری نیست. آنها از مراجعان می خواهند که روی زمان حال (واقعیت) تمرکز کنند. آنها از افراد می خواهند که تغییراتی را که ممکن است در رفتارشان ایجاد کنند، تصور کنند که به آنها کمک کند آنچه را که از زندگی خود می خواهند (یا تصوری که از دنیای با کیفیت خود دارند) بدست آورند. گلاسر همچنین مفهوم رفتار کل را توسعه داد. رفتار کل از چهار جزء تشکیل شده است که عبارتند از:

  • بخش عملی رفتار
  • فكر كردن
  • احساس
  • فیزیولوژی

افراد فقط می توانند نحوه رفتار و تفکر خود را کنترل کنند. برای تغییر مستقیم واکنش‌های فیزیولوژیکی (مانند حملات اضطراب) یا احساسات، نمی‌توانیم کاری انجام دهیم. با کنترل مستقیم اجزای عمل و تفکر، فیزیولوژی و احساسات ما نیز تغییر می کند. تغییرات مستقیم در افکار و اعمال باعث تغییرات غیرمستقیم در آن زمینه ها می شود. تئوری انتخاب افراد را تشویق می کند تا روابطی ایجاد کنند که "جهان کیفی" را برای ایجاد همکاری و ارتباط با دیگران ایجاد کند.

واقعیت درمانی

واقعیت درمانی با استفاده از اصول تئوری انتخاب ایجاد شد. واقعیت درمانی شکلی از درمان شناختی-رفتاری مراجع محور است که بر بهبود روابط و شرایط کنونی تمرکز می کند، با نگرانی و بحث کمتر در مورد رویدادهای گذشته. هدف اصلی واقعیت درمانی این است که مراجع تصمیمات انطباقی بگیرند که به آنها کمک کند نیازهای اساسی انسانی خود را برآورده کنند. گلاسر فی نفسه به بیماری روانی اعتقاد نداشت. در عوض، مشکلات نتیجه اهداف محقق نشده بود. او معتقد بود که بیماری روانی بیانگر ناراحتی است.

از آنجایی که تئوری انتخاب به اینجا و اکنون می پردازد، از مراجع خواسته می شود که به جای تکرار تجربیات گذشته، بر زمان حال تمرکز کند. واقعیت درمانی بر رابطه مراجع و درمانگر تأکید دارد. تصور می شود که رابطه درمانی به عنوان الگویی برای سایر روابط در زندگی مراجع عمل می کند. در واقع، گلاسر معتقد بود که بسیاری از مشکلات روانی مشکلات رابطه هستند. وظیفه درمانگر این است که مراجع را به سمت انتخاب هایی هدایت کند که مثبت ترین نتایج بین فردی را به همراه داشته باشد.

واقعیت درمانی یک رویکرد حل مسئله محور است. یک مراجع باید درک کند که رفتار فعلی آنها بی اثر است و برای تغییر آن برای بهتر شدن تلاش کند. اینگونه به اهداف خود می رسند. مراجع موفق یاد می گیرد که مسئولیت اعمال خود را بپذیرد و متعهد شود که رفتار انطباقی بیشتری را اعمال کند. واقعیت درمانی برای مشکلات متعددی از جمله اعتیاد و سایر اختلالات رفتاری موثر است. واقعیت درمانی بیشترین موفقیت را در کمک به نوجوانان برای رفع مشکلات رفتاری در مدرسه و جامعه نشان داده است.


نویسنده: یاسمن اکبرزاده، کارشنا ارشد روانشناسی بالینی

بازبینی: امین زندی، روانشناس بالینی



:: برچسب‌ها: روانشناسی ,تست روانشناسی ,شخصیت شناسی ,تست شخصیت ,
:: بازدید از این مطلب : 204
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 6 آذر 1401 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یاسمن اکبرزاده

نظریه دلبستگی بر روابط و پیوندها (به ویژه بلندمدت) بین افراد، از جمله روابط بین والدین و فرزند و بین شرکای عاشقانه تمرکز دارد. سبک های دلبستگی با شیوه های مختلف تعامل و رفتار در روابط مشخص می شوند. در دوران اولیه کودکی، این سبک های دلبستگی بر نحوه تعامل کودکان و والدین متمرکز است. در بزرگسالی، از سبک های دلبستگی برای توصیف الگوهای دلبستگی در روابط عاشقانه استفاده می شود. سبک های دلبستگی اولیه ما در دوران کودکی از طریق رابطه نوزاد/مراقب ایجاد می شود. علاوه بر این، بالبی معتقد بود که دلبستگی دارای یک جزء تکاملی است و به بقا کمک می کند. مفهوم سبک‌های دلبستگی، نظریه و تحقیقات دلبستگی را که در دهه‌های 1960 و 1970 ظهور کرد، رشد داد. امروزه روانشناسان معمولاً چهار سبک دلبستگی اصلی را تشخیص می دهند.

تمایل به ایجاد پیوندهای عاطفی قوی با افراد خاص، جزء اساسی طبیعت انسان است.

جان بالبی

فهرست مطالب

تاریخچه نظریه دلبستگی

جان بالبی روانشناس بریتانیایی اولین نظریه پرداز دلبستگی بود. او دلبستگی را به عنوان "ارتباط روانی پایدار بین انسان ها" توصیف کرد. بالبی به درک اضطراب و پریشانی که کودکان هنگام جدا شدن از مراقبان اصلی خود تجربه می کنند، علاقه مند بود. برخی از اولین تئوری های رفتاری نشان می دهد که دلبستگی صرفاً یک رفتار آموخته شده است. این نظریه ها پیشنهاد می کردند که دلبستگی صرفاً نتیجه رابطه تغذیه بین کودک و مراقب است. از آنجا که مراقب به کودک غذا می دهد و تغذیه می کند، کودک وابسته می شود. بالبی مشاهده کرد که تغذیه از اضطراب جدایی نمی کاهد. در عوض، او دریافت که دلبستگی با الگوهای رفتاری و انگیزشی واضح مشخص می شود. هنگامی که کودکان می ترسند، به دنبال نزدیکی از مراقب اصلی خود هستند تا هم آسایش و هم مراقبت را دریافت کنند.

آزمایش "وضعیت عجیب" اینزورث

ماری اینسورث، روانشناس، در تحقیقات خود در دهه 1970، کار اصلی بالبی را تا حد زیادی گسترش داد. آزمایش پیشگامانه "وضعیت عجیب" او تأثیرات عمیق دلبستگی را بر رفتار آشکار کرد. در این مطالعه، محققان کودکان 12 تا 18 ماهه را در شرایطی که به موقعیتی که در آن برای مدت کوتاهی تنها مانده بودند و سپس با مادرانشان ملاقات می‌کردند، پاسخ می‌دادند. آزمایش وضعیت عجیب اینزورث این توالی اساسی را دنبال کرد:

  • پدر و مادر و فرزند در یک اتاق تنها هستند.
  • کودک اتاق را با نظارت والدین بررسی می کند.
  • غریبه ای وارد اتاق می شود، با والدین صحبت می کند و به کودک نزدیک می شود.
  • پدر و مادر به آرامی اتاق را ترک می کنند.
  • والد برمی گردد و به کودک دلداری می دهد.

بر اساس این مشاهدات، آینزورث به این نتیجه رسید که سه سبک اصلی دلبستگی وجود دارد: دلبستگی ایمن، دلبستگی دوسوگرا-ناایمن، و دلبستگی اجتنابی-ناایمن. بر اساس پاسخ هایی که محققان مشاهده کردند، آینزورث سه سبک اصلی دلبستگی را توصیف کرد: دلبستگی ایمن، دلبستگی دوسوگرا-ناایمن، و دلبستگی اجتنابی-ناایمن. بعدها، محققینی مثل سولومون بر اساس تحقیقات خود، چهارمین سبک دلبستگی را به نام دلبستگی سازمان نیافته-ناایمن اضافه کردند. تعدادی از مطالعات از آن زمان از سبک های دلبستگی آینسورث حمایت کرده اند و نشان داده اند که سبک های دلبستگی نیز بر رفتارهای بعدی زندگی تأثیر دارند.


با شرکت در تست سبک دلبستگی، نوع دلبستگی خود را مشخص کنید


دلبستگی چیست؟

دلبستگی یک پیوند عاطفی با شخص دیگر است. بالبی معتقد بود که اولین پیوندهایی که کودکان با مراقبانشان ایجاد کردند، تأثیر فوق العاده ای دارد که در طول زندگی ادامه می یابد. او پیشنهاد کرد که دلبستگی همچنین باعث نزدیک نگه داشتن نوزاد به مادر می شود و در نتیجه شانس بقای کودک را افزایش می دهد. بالبی دلبستگی را محصول فرآیندهای تکاملی می دانست. در حالی که تئوری های رفتاری دلبستگی نشان می دهد که دلبستگی یک فرآیند آموخته شده است، بالبی و دیگران پیشنهاد کردند که کودکان با یک انگیزه ذاتی برای ایجاد دلبستگی با مراقبین متولد می شوند.

در طول تاریخ، کودکانی که نزدیکی خود را با یک شخصیت دلبستگی حفظ می‌کردند، بیشتر از راحتی و محافظت برخوردار می‌شدند و بنابراین احتمال بیشتری داشت که تا بزرگسالی زنده بمانند. از طریق فرآیند انتخاب طبیعی، یک سیستم انگیزشی طراحی شده برای تنظیم دلبستگی پدید آمد. بنابراین چه چیزی دلبستگی موفق را تعیین می کند؟ رفتارشناسان پیشنهاد می‌کنند که این غذا بود که منجر به شکل‌گیری این رفتار دلبستگی شد، اما بالبی و دیگران نشان دادند که پرورش و پاسخ‌دهی، تعیین‌کننده اصلی دلبستگی است.

موضوع اصلی نظریه دلبستگی این است که مراقبان اولیه که در دسترس هستند و به نیازهای نوزاد پاسخ می دهند، به کودک اجازه می دهند احساس امنیت را در خود پرورش دهد. نوزاد می‌آموزد که مراقب او قابل اعتماد است، که پایگاهی امن برای کودک ایجاد می‌کند تا سپس جهان را کشف کند.

ویژگی های دلبستگی

بالبی معتقد بود که چهار ویژگی متمایز برای دلبستگی وجود دارد:

  1. حفظ نزدیکی: تمایل به نزدیک بودن به افرادی که به آنها وابسته هستیم.
  2. پناهگاه امن: بازگشت به شکل دلبستگی برای راحتی و امنیت در مواجهه با ترس یا تهدید.
  3. پایه امنیت: شکل دلبستگی به عنوان یک پایگاه امنیتی عمل می کند که کودک می تواند محیط اطراف را کشف کند.
  4. اضطراب جدایی: اضطرابی که در غیاب شکل دلبستگی رخ می دهد.

بولبی همچنین سه گزاره کلیدی در مورد نظریه دلبستگی ارائه کرد:

  1. اول، او پیشنهاد کرد که وقتی کودکان با اطمینان از اینکه مراقب اصلی آنها در دسترس آنها خواهد بود، بزرگ می شوند، نسبت به کسانی که بدون چنین اعتقادی بزرگ شده اند، کمتر دچار ترس می شوند.
  2. ثانیاً، او معتقد بود که این اعتماد در یک دوره حساس رشد، در سال‌های نوزادی، کودکی و نوجوانی شکل می‌گیرد. انتظاراتی که در طول آن دوره شکل می گیرند، تمایل دارند تا پایان عمر فرد نسبتاً بدون تغییر باقی بمانند.
  3. در نهایت، او پیشنهاد کرد که این انتظاراتی که شکل می‌گیرند مستقیماً با تجربه مرتبط هستند. به عبارت دیگر، کودکان این انتظار را ایجاد می کنند که مراقبان آنها به نیازهای آنها پاسخ دهند، زیرا در تجربه آنها، مراقبان آنها در گذشته پاسخگو بوده اند.

مراحل دلبستگی

محققان رودلف شافر و پگی امرسون تعداد روابط دلبستگی را که نوزادان در یک مطالعه طولی با 60 نوزاد تشکیل می‌دهند، تجزیه و تحلیل کردند. نوزادان در سال اول زندگی هر چهار هفته یکبار و سپس یک بار دیگر در 18 ماهگی تحت نظر قرار گرفتند. شفر و امرسون بر اساس مشاهدات خود چهار مرحله مجزا از دلبستگی را ترسیم کردند، از جمله:

مرحله قبل از دلبستگی

نوزادان از بدو تولد تا 3 ماهگی هیچ وابستگی خاصی به مراقب خاصی از خود نشان نمی دهند. سیگنال‌های شیرخوار، مانند گریه و هجوم، به طور طبیعی توجه مراقب را به خود جلب می‌کند و پاسخ‌های مثبت نوزاد، مراقب را تشویق می‌کند که نزدیک بماند.

دلبستگی خالی از تبعیض

بین 6 هفتگی تا 7 ماهگی، نوزادان ترجیحات خود را برای مراقبان اولیه و ثانویه نشان می دهند. نوزادان این اعتماد را ایجاد می کنند که مراقب به نیازهای آنها پاسخ خواهد داد. در حالی که آنها هنوز مراقبت از دیگران را می پذیرند، نوزادان شروع به تمایز بین افراد آشنا و ناآشنا می کنند و به مراقب اولیه پاسخ مثبت تری می دهند.

دلبستگی تبعیض آمیز و خاص

در این مرحله، از حدود 7 تا 11 ماهگی، نوزادان به یک فرد خاص دلبستگی و ترجیح قوی نشان می دهند. آنها وقتی از شکل دلبستگی اولیه (اضطراب جدایی) جدا می شوند، اعتراض می کنند و شروع به نشان دادن اضطراب در اطراف غریبه ها می کنند (اضطراب افراد غریبه).

دلبستگی های چندگانه

پس از تقریباً 9 ماهگی، کودکان شروع به ایجاد پیوندهای عاطفی قوی با سایر مراقبان فراتر از شکل دلبستگی اولیه می کنند. این اغلب شامل والد دوم، خواهر و برادر بزرگتر و پدربزرگ و مادربزرگ می شود.

سبک های دلبستگی

چهار سبک دلبستگی وجود دارد که عبارتند از:

سبک دلبستگی ایمن در کودکی و بزرگسالی

دلبستگی ایمن زمانی اتفاق می افتد که والدین یا سایر مراقبان در دسترس، حساس، پاسخگو و پذیرا هستند. کودکانی که به طور ایمن دلبسته هستند، معمولاً وقتی مراقبانشان را ترک می‌کنند، ناراحت می‌شوند و با بازگشت والدینشان خوشحال می‌شوند. هنگامی که این کودکان ترسیده اند، به دنبال آرامش از والدین یا مراقب هستند. تماسی که توسط والدین ایجاد می شود به آسانی توسط کودکانی که به آنها وابسته هستند پذیرفته می شود و آنها با رفتار مثبت از بازگشت والدین استقبال می کنند. در حالی که این کودکان می توانند در غیاب والدین یا مراقب تا حدودی توسط افراد دیگر تسلی یابند، آنها به وضوح والدین را به غریبه ها ترجیح می دهند.

والدین کودکانی که به طور ایمن دلبسته هستند، تمایل دارند بیشتر با فرزندان خود بازی کنند. علاوه بر این، این والدین سریع‌تر به نیازهای فرزندانشان واکنش نشان می‌دهند و عموماً نسبت به والدین کودکانی که به آنها وابسته نیستند، پاسخگوتر هستند. مطالعات نشان داده است که کودکان دلبسته ایمن در مراحل بعدی کودکی همدلی بیشتری دارند. این کودکان همچنین به عنوان کودکانی که دارای سبک های دلبستگی دوسوگرا یا اجتنابی هستند کمتر مخل، پرخاشگر و بالغ تر توصیف می شوند.

سبک دلبستگی ایمن

در حالی که ایجاد یک دلبستگی ایمن با مراقبان امری طبیعی و مورد انتظار است، همانطور که هازان و شیور اشاره کرده اند، همیشه این اتفاق نمی افتد. محققان تعدادی از عوامل مختلف را یافته اند که در ایجاد (یا فقدان آن) دلبستگی ایمن، به ویژه پاسخگویی مادر به نیازهای نوزادش در سال اول زندگی کودک نقش دارند. مادرانی که به طور متناقض پاسخ می‌دهند یا در فعالیت‌های کودک دخالت می‌کنند، نوزادانی به بار می آورند که کمتر کاوش می‌کنند، بیشتر گریه می‌کنند و بیشتر مضطرب هستند. مادرانی که به طور مداوم نیازهای نوزاد خود را رد می کنند یا نادیده می گیرند، تمایل به تولید فرزندانی دارند که سعی می کنند از تماس خودداری کنند.

به عنوان بزرگسالان، کسانی که سبک دلبستگی ایمن هستند، به روابط طولانی مدت اعتماد می کنند. آنها با احساسات خود در ارتباط هستند، حس شایستگی دارند، به دنبال حمایت اجتماعی هستند و به طور کلی روابط موفقی دارند. سایر ویژگی های کلیدی افراد دلبسته ایمن شامل داشتن عزت نفس بالا، لذت بردن از روابط صمیمانه، جستجوی حمایت اجتماعی و توانایی به اشتراک گذاشتن احساسات با افراد دیگر است.


تست رایگان سبک های دلبستگی کولینز و رید (RAAS)


سبک دلبستگی دوسوگرا در کودکی و بزرگسالی

کودکانی که به صورت دوسوگرا دلبسته هستند، نسبت به غریبه ها به شدت مشکوک هستند. این کودکان هنگام جدا شدن از والدین یا مراقب خود ناراحتی قابل توجهی از خود نشان می دهند، اما به نظر نمی رسد که از بازگشت والدین اطمینان یا آرامش پیدا کنند. در برخی موارد، کودک ممکن است منفعلانه والدین را با امتناع از راحتی طرد کند، یا ممکن است آشکارا پرخاشگری مستقیم نسبت به والدین نشان دهد. طبق نظر کسیدی و برلین، دلبستگی دوسوگرا نسبتاً غیر معمول است، تنها 7 تا 15 درصد از نوزادان این سبک دلبستگی را نشان می‌دهند.

آنها همچنین دریافتند که تحقیقات مشاهده‌ای پیوسته دلبستگی ناایمن دوسوگرا را با در دسترس بودن کم مادر مرتبط می‌سازد. همانطور که این کودکان بزرگتر می شوند، معلمان اغلب آنها را چسبنده و بیش از حد وابسته توصیف می کنند. از آنجایی که در این نوع دلبستگی کودک نمی تواند در صورت احساس خطر به حضور والدین خود تکیه کند، به راحتی از والدین خود برای کاوش دور نمی شوند. کودک بیشتر نیازمند و حتی چسبنده می شود، به این امید که ناراحتی اغراق آمیز آنها والدین را مجبور به واکنش کند. در دلبستگی دوسوگرا، فقدان قابلیت پیش بینی به این معناست که کودک در نهایت نیازمند، عصبانی و بی اعتماد می شود.

سبک دلبستگی دوسوگرا

در بزرگسالی، کسانی که دارای سبک دلبستگی دوسوگرا هستند، اغلب نسبت به نزدیک شدن به دیگران احساس بی میلی می کنند و نگران هستند که شریک زندگی آنها احساسات آنها را متقابل نکند، وقتی روابطشان تمام می شود بسیار احساس پریشانی می کنند. این منجر به جدایی های مکرر می شود، اغلب به این دلیل که رابطه سرد و دور به نظر می رسد. این افراد به خصوص پس از پایان یک رابطه احساس پریشانی می کنند. بزرگسالان دوسوگرا به کودکان خردسال به عنوان منبع امنیت می‌چسبند.

سبک دلبستگی اجتنابی در کودکی و بزرگسالی

گاهی اوقات، والدین در پذیرش و پاسخگویی حساس به نیازهای فرزندشان مشکل دارند. والدین به جای دلداری دادن به کودک؛ احساسات آنها را به حداقل می رسانند، خواسته های آنها را رد می کنند، در کارهای دشوار کمکی نمی کند و این منجر به دلبستگی اجتنابی می شود. علاوه بر این، ممکن است از کودک انتظار برود که در رفع نیازهای خود به والدین کمک کند. کودک می‌آموزد که بهتر است از کمک گرفتن اجتناب کند. از این گذشته، والدین به شیوه ای مفید پاسخ نمی دهند. در دلبستگی اجتنابی، کودک می‌آموزد که بهترین گزینه این است که احساسات خود را خاموش کرده و به خود متکی شود.

کودکان دارای سبک دلبستگی اجتنابی تمایل دارند از والدین و مراقبان اجتناب کنند. این اجتناب اغلب پس از یک دوره غیبت آشکار می شود. این کودکان ممکن است توجه والدین را رد نکنند، اما به دنبال آرامش یا تماس هم نیستند. کودکانی که دارای دلبستگی اجتنابی هستند، هیچ ترجیحی بین والدین و یک غریبه کاملاً غریبه نشان نمی دهند.

سبک دلبستگی اجتنابی

در بزرگسالی، کسانی که وابستگی اجتنابی دارند، در صمیمیت و روابط نزدیک مشکل دارند. این افراد احساسات زیادی را در روابط سرمایه گذاری نمی کنند و پس از پایان یک رابطه، ناراحتی کمی را تجربه می کنند. آنها اغلب با بهانه جویی (مانند ساعات کاری طولانی) از صمیمیت اجتناب می کنند یا ممکن است در حین رابطه جنسی در مورد افراد دیگر خیال پردازی کنند. تحقیقات همچنین نشان داده است که بزرگسالانی که سبک دلبستگی اجتنابی دارند، مقبولیت بیشتری دارند و به احتمال زیاد درگیر رابطه جنسی گاه به گاه هستند. سایر ویژگی های رایج عبارتند از: عدم حمایت از شرکا در زمان های استرس زا و ناتوانی در به اشتراک گذاشتن احساسات، افکار و عواطف با شریک زندگی.

سبک دلبستگی سازمان نیافته یا نامشخص

سه سبک دلبستگی اول گاهی اوقات به عنوان "سازمان یافته" نامیده می شوند. این به این دلیل است که کودک یاد می گیرد که چگونه باید رفتار کند و استراتژی خود را بر اساس آن سازماندهی می کند. با این حال، این چهارمین سبک دلبستگی «ناسازگار» در نظر گرفته می‌شود، زیرا استراتژی کودک به‌هم ریخته است و همچنین رفتار حاصل از آن. در این مورد، والدین رفتار غیر معمول از خود نشان می دهند، آنها فرزند خود را طرد می کنند، مسخره می کنند و می ترسانند. والدینی که این رفتارها را نشان می دهند، اغلب گذشته ای دارند که شامل ترومای حل نشده است. به طور غم انگیز، وقتی کودک به والدین نزدیک می شود، به جای مراقبت و محافظت، احساس ترس و افزایش اضطراب می کند.

کودکانی که دارای سبک دلبستگی سازمان نیافته هستند، فقدان رفتار دلبستگی واضح را نشان می دهند. اقدامات و پاسخ های آنها به مراقبین اغلب ترکیبی از رفتارها، از جمله اجتناب یا مقاومت است. این کودکان به‌عنوان رفتاری گیج‌آمیز توصیف می‌شوند که گاهی اوقات در حضور مراقب، گیج یا دلهره به نظر می‌رسند. مین و سولومون پیشنهاد کردند که رفتار ناسازگار از سوی والدین ممکن است عاملی مؤثر در این سبک دلبستگی باشد. در تحقیقات بعدی، مین و هسه استدلال کردند والدینی که به عنوان چهره های ترس و اطمینان برای کودک عمل می کنند نقش دارند، در سبک دلبستگی سازمان نیافته از آنجایی که کودک از والدین احساس آرامش و ترس می کند، سردرگمی به وجود می آید.

سبک های دلبستگی قابل تفییر است؟

قبل از اینکه شروع به سرزنش والدین خود کنید، مهم است که توجه داشته باشید که سبک های دلبستگی شکل گرفته در اوایل دوران کودکی لزوماً مشابه آنهایی نیستند که در دلبستگی های عاشقانه بزرگسالان نشان داده شده است. زمان زیادی بین نوزادی و بزرگسالی سپری شده است، بنابراین تجارب مداخله‌ای نیز نقش زیادی در سبک‌های دلبستگی بزرگسالان دارند.

کسانی که در دوران کودکی به عنوان دوسوگرا یا اجتنابی توصیف می شوند، می توانند در بزرگسالی به طور ایمن دلبستگی پیدا کنند، در حالی که کسانی که در دوران کودکی دلبستگی ایمن دارند، می توانند الگوهای دلبستگی ناایمن را در بزرگسالی نشان دهند. همچنین تصور می شود که خلق و خوی پایه نقشی جزئی در دلبستگی ایفا می کند.

بالبی معتقد بود سبک های دلبستگی که در سال های اولیه خود ایجاد می کنید تا پایان عمر نسبتاً بدون تغییر باقی می مانند. او پیشنهاد می کند که مردم بر اساس الگوی «اگر، آنگاه» واکنش نشان دهند: «اگر ناراحت هستم، پس می توانم روی شریکم حساب کنم که از من حمایت کند (یا نه). اما، علوم اعصاب به ما نشان داده است که همه چیز به این سادگی نیست. ما می توانیم نحوه عملکرد مغزمان را تا حدودی تغییر دهیم. اولین قدم این است که متوجه شوید مشکلی وجود دارد و تصمیم بگیرید که می خواهید تغییری ایجاد کنید. دومی در واقع ایجاد آن تغییر است. در آخر، با وجود اینکه نمی‌توانیم بگوییم که سبک‌های دلبستگی اولیه با دلبستگی عاشقانه بزرگسالان یکسان است، تحقیقات نشان داده است که سبک‌های دلبستگی اولیه می‌توانند به پیش‌بینی الگوهای رفتاری در بزرگسالی کمک کنند.


نویسنده: یاسمن اکبرزاده، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی

بازبینی: امین زندی، روانشناس بالینی



:: برچسب‌ها: روانشناسی ,تست روانشناسی ,شخصیت شناسی ,تست شخصیت ,
:: بازدید از این مطلب : 238
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 20 آبان 1401 | نظرات ()
نوشته شده توسط : یاسمن اکبرزاده

ممکن است به نظر عادی به نظر برسد که مدام با گوشی یا کامپیوتر؛ در اینترنت چرخ بزنید، اما زمانی که بدون فکر بالا و پایین کردن اینترنت به حالت اجباری تبدیل می شود، یا بیش از حد به اینترنت یا سایر خدمات آنلاین وابسته هستید، ممکن است به اعتیاد به اینترنت و فضای مجازی مبتلا باشید. همه ما شنیده‌ایم که گذراندن زمان زیاد جلوی صفحه نمایش برای سلامتی ما چندان خوب نیست. چه صرف ساعت‌ها گشتن در رسانه‌های اجتماعی یا خرید آنلاین، استفاده بیش از حد و اجباری از اینترنت می‌تواند در طول زمان باعث استرس روانی قابل توجهی شود. این موضوع می تواند علائم مرتبط با اضطراب، افسردگی و اعتماد به نفس پایین را تشدید کند. علاوه بر این، استفاده وسواسی از اینترنت ممکن است باعث اختلال در خواب شود و همچنین می تواند بر روابط و شغل شما تأثیر منفی بگذارد.

فهرست مطالب


برای شرکت در تست رایگان اعتیاد به اینترنت یانگ کلیک کنید


اعتیاد به اینترنت و فضای مجازی چیست؟

اعتیاد به اینترنت یک اعتیاد رفتاری است که در آن فرد به استفاده از اینترنت یا سایر وسایل آنلاین به عنوان روشی ناسازگار برای مقابله با استرس های زندگی وابسته می شود. اعتیاد به اینترنت به طور گسترده به رسمیت شناخته شده است، به ویژه در کشورهایی که تعداد زیادی از مردم را تحت تاثیر قرار داده است، مانند کره جنوبی، که در آن به عنوان یک مشکل بهداشت ملی اعلام شده است. اعتیاد به اینترنت، که اغلب به عنوان اختلال اعتیاد به اینترنت (IAD) شناخته می شود، یک وضعیت شناخته شده در آخرین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) نیست.

اعتیاد به اینترنت به تعامل بیش از حد و اجباری با دنیای آنلاین اشاره دارد. افرادی که ممکن است کنترل خود را در  سپری کردن زمانشان در دنیای آنلاین، از دست بدهند، تمایل دارند اینترنت را بالاتر از تعهدات مهمی مانند فرزندپروری، کار یا فعالیت های اجتماعی سرگرم کننده قرار دهند. وسواس یک فرد به اینترنت می تواند به طور منفی در فعالیت ها و مسئولیت های روزانه، روابط و خلق و خو شخص تداخل ایجاد کند.

اعتیاد به اینترنت آیا واقعا اعتیاد است؟

همه کارهایی دارند که دوست دارند مرتباً انجام دهند. به طور کلی در مورد داشتن عادت هایی که باعث آسیب یا ناراحتی نمی شوند، نگرانی زیادی وجود ندارد. به عنوان مثال، انجام بازی‌های ویدیویی برای چند ساعت در روز به این معنی نیست که شما به یک بازی ویدیویی اعتیاد دارید.

اما مرز بین عادت و اعتیاد کجاست؟

  • عادت کاری است که شما به طور منظم انجام می دهید، معمولاً به این دلیل که آن را تمرین کرده اید یا آن را در برنامه روزانه خود گنجانده اید. شستن ظروف بعد از شام نمونه ای از یک عادت "خوب" است. اما عادات همچنین می توانند شامل مواردی مانند جویدن ناخن در هنگام استرس باشد.
  • اعتیاد شامل درگیر شدن در یک رفتار یا مصرف یک ماده است زیرا در انجام آن احساس پاداش می کنید. در اعتیاد، ممکن است بدانید که این رفتار یا ماده برای شما مضر است، اما نمی توانید آن را ترک کنید.

اگر دوست دارید در حالی که قهوه صبح خود را می نوشید به مدت 20 دقیقه در فروشگاه های آنلاین گشت و گذار کنید، این احتمالاً فقط یک عادت است. اگر مرتباً بعد از 20 دقیقه نمی‌توانید دست از کار بکشید و در نهایت به سر کار خود دیر می‌رسید یا کارهای مهم را انجام نمی‌دهید، ممکن است با چیزی نزدیک‌تر به اعتیاد دست و پنجه نرم کنید.

اعتیاد به اینترنت و فضای مجازی

نشانه های اعتیاد به اینترنت

کارشناسان در تلاش برای مشخص کردن اینکه اعتیاد به اینترنت چگونه به نظر می رسد، مطالعات زیادی انجام داده اند. از آنجایی که اعتیاد به اینترنت به طور رسمی به عنوان یک وضعیت سلامت روان شناخته نشده است، توافق روشنی در مورد علائم وجود ندارد. با این حال، تحقیقات چند ویژگی کلیدی را شناسایی کرده است. بر اساس یک مطالعه در سال 2012، اگر زمان طولانی را به صورت آنلاین برای فعالیت های غیرمرتبط با کار، مانند مرور وب یا بازی های ویدیویی سپری کنید و متوجه هر یک از آنها شوید، ممکن است اعتیاد به اینترنت را تجربه کنید. علائم شامل:

  • تغییرات ناگهانی در خلق و خو
  • نگرانی شدید در مورد اتفاقاتی که در فضای آنلاین رخ می دهد، زمانی که شما آنجا نیستید
  • نمی توانید مدت زمان آنلاین بودن خود را کنترل کنید
  • افزایش زمان آنلاین بودن برای رسیدن به یک احساس یا خلق و خوی خاص
  • افزایش تحمل: مشابه سایر اشکال اعتیاد رفتاری، فرد برای حس لذت بیشتر، ساعت مصرف را افزایش می دهد
  • علائم ترک (تحریک پذیری، دردهای جسمی، افسردگی) در صورت عدم دسترسی به اینترنت، فضای مجازی یا محدودیت در استفاده آنها
  • ادامه رفتار و آنلاین بودن علی رغم درگیری با عزیزان یا عواقب آن در محل کار یا مدرسه

اعتیاد به اینترنت همچنین ویژگی های مشابهی با اعتیاد به تلفن همراه یا "نوموفوبیا" دارد، ترس از بدون دستگاه تلفن همراه بودن، به طور مشابه، نوموفوبیا نیز می‌تواند بر زندگی روزمره افراد تأثیر بگذارد، زیرا بسیاری از افراد مبتلا به این اجبار تغییر رفتارشان با فناوری را دشوار می‌دانند.

علل و عوارض اعتیاد به فضای مجازی و اینترنت

به طور کامل درک نشده است که چرا مردم به اینترنت معتاد می شوند، اما می توان تصور کرد که ظهور فناوری پیشرفته، پلت فرم های رسانه های اجتماعیِ القا کننده دوپامین و گوشی های هوشمند منجر به افزایش وابستگی شده است. شبکه های رسانه های اجتماعی دارای ویژگی های افزایش دهنده دوپامین (ناقل عصبی حس لذت و پاداش) مانند لایک هستند. مغز ما احساس دریافت دوپامین را دوست دارد و با ایجاد تحمل بیشتر و بیشتر به دنبال دریافت پاداش بیشتر است. مردم همچنین از اینترنت و بازی های آنلاین برای فرار از احساسات دشوار استفاده می کنند. چند چیز دیگر ممکن است نقش داشته باشد، از جمله:

  • ژنتیک
  • محیط
  • شرایط سلامت روان، مانند افسردگی و اضطراب

برای سنجش این موارد می توانید از تست اقسردگی بک و تست اضطراب اسپیلبرگر استفاده کنید


برخی از کارشناسان پیشنهاد کرده اند که برخی افراد مستعد رفتارهای اعتیاد آور هستند زیرا گیرنده های دوپامین کافی ندارند یا تعادل مناسب سروتونین را با دوپامین ایجاد نمی کنند. این دو انتقال دهنده عصبی هستند که نقش زیادی در خلق و خوی شما دارند. علاوه بر این، تحقیقات سال 2016 نشان می دهد که برخی شرایط همزمان ممکن است با اختلال استفاده از اینترنت وجود داشته باشد. این شامل:

علاوه بر این، سایر خطرات احتمالی اعتیاد به اینترنت ممکن است شامل تأثیر بر سلامت جسمی باشد. به عنوان مثال، یک مطالعه در سال 2021 توسط انجمن قلب آمریکا بیان می کند که صرف زمان زیاد در مقابل صفحه نمایش خطر سکته مغزی را افزایش می دهد. یک بررسی سال 2017 نشان می دهد که زمان بیش از حد استفاده از صفحه نمایش ممکن است رشد شناختی کودکان را کند کند.


اگر شک دارید که به اینترنت اعتیاد دارید، تست اعتیاد به اینترنت را انجام دهید


انواع اعتیاد به اینترنت

اعتیاد به اینترنت یک اصطلاح گسترده است که طیفی از رفتارها و مشکلات کنترل تکانه (عمل کردن بدون فکر قبلی) شامل اینترنت، رایانه شخصی و تلفن همراه را در بر می گیرد. در حالی که هنوز هیچ معیار رسمی پذیرفته شده ای برای تشخیص اعتیاد به اینترنت وجود ندارد، محققان 5 زیرمجموعه از انواع خاص اعتیاد به رایانه و اینترنت را شناسایی کرده اند.

اعتیاد به سکس سایبری (Cybersex Addiction)

اعتیاد به سکس سایبری یکی از اعتیادهای اینترنتی است. این شامل پورنوگرافی آنلاین، وب‌سایت‌های بزرگسالان، اتاق‌های گفتگوی فانتزی جنسی و خدمات وب‌کم است. وسواس نسبت به هر یک از این خدمات می تواند برای توانایی فرد در ایجاد روابط جنسی، عاشقانه یا صمیمی در دنیای واقعی مضر باشد. گزینه‌های درمانی برای کسانی که اعتیاد به سکس سایبری دارند، معمولاً به شکل مداخله و به دنبال آن دارو درمانی است.

اجبارهای شبکه ای (Net Compulsions)

اجبارهای شبکه ای مربوط به فعالیت های تعاملی آنلاین است که می تواند بسیار مضر باشد، مانند قمار آنلاین، تجارت سهام، حراج های آنلاین و خرید آنلاین اجباری. این عادت‌ها می‌توانند تأثیر مخربی بر ثبات مالی فرد داشته باشند و وظایف مرتبط با شغل را مختل کنند. خرج کردن یا از دست دادن مقادیر بیش از حد پول نیز می تواند باعث ایجاد استرس در روابط فرد شود. با دسترسی سریع و آسان به سایت های شرط بندی و فروشگاه های آنلاین، برای کسانی که در حال حاضر مستعد اعتیاد به قمار یا خرج هستند آسان است که به صورت آنلاین گیر بیفتند.

اعتیاد به رابطه سایبری یا آنلاین (Cyber Relationship Addiction)

معتادان به روابط سایبری یا آنلاین عمیقاً درگیر یافتن و حفظ روابط آنلاین هستند و اغلب خانواده و دوستان واقعی را فراموش کرده و از آنها غفلت می کنند. معمولاً روابط آنلاین در اتاق‌های گفتگو یا سایت‌های شبکه‌های اجتماعی مختلف شکل می‌گیرد، اما می‌تواند در هر جایی که فرد بتواند با افراد آنلاین تعامل داشته باشد، رخ دهد. اغلب افرادی که به دنبال روابط آنلاین هستند، این کار را در حالی انجام می دهند که هویت و ظاهر واقعی خود را پنهان می کنند.

فرد ممکن است پس از درگیر شدن توسط یک زندگی اجتماعی و شخصیت آنلاین، با مهارت های اجتماعی محدود و انتظارات غیر واقعی در مورد تعاملات حضوری باقی بماند. در بسیاری از مواقع این منجر به ناتوانی در برقراری ارتباطات با دنیای واقعی می شود و به نوبه خود فرد را بیشتر به روابط سایبری خود وابسته می کند. برای درمان این اعتیاد و اطمینان از تغییرات رفتاری پایدار معمولاً به مشاوره یا درمان نیاز است.

جستجوی اطلاعات اجباری (Compulsive Information Seeking)

اینترنت اطلاعات و دانش فراوانی را در اختیار کاربران قرار می دهد. برای برخی، فرصت یافتن اطلاعات به این راحتی به یک تمایل غیرقابل کنترل برای جمع آوری و سازماندهی داده ها تبدیل شده است. در برخی موارد اطلاع یابی نمودی از تمایلات وسواسی اجباری است که از قبل وجو داشته. جستجوی اجباری اطلاعات همچنین می تواند بهره وری کار را کاهش دهد و به طور بالقوه منجر به پایان کار شود. بسته به شدت اعتیاد، گزینه‌های درمانی می‌توانند از روش‌های درمانی مختلف، که تغییر رفتار اجباری و ایجاد استراتژی‌های مقابله‌ای را هدف قرار می‌دهند، تا دارو را شامل شود.

اعتیاد به بازی های ویدیوئی یا گیم (Gaming Addiction)

اعتیاد به گیم یا بازی های ویدیوئی شامل فعالیت های آنلاین و آفلاین است که می توان با رایانه انجام داد. با گسترش گسترده تر رایانه ها، بازی هایی مانند Solitaire، Tetris و Minesweeper در نرم افزار آنها برنامه ریزی شدند. محققان به سرعت دریافتند که بازی‌های رایانه‌ای وسواس‌آمیز در تنظیمات خاصی به یک مشکل تبدیل شده است. کارمندان دفتر زمان زیادی را صرف انجام این بازی ها می کنند که باعث کاهش قابل توجه بهره وری می شود. این بازی‌های کلاسیک نه تنها امروزه در دسترس هستند، بلکه هزاران بازی جدید نیز در دسترس هستند، و وضعیت اعتیاد به بازی‌های ویدیوئی مانند همیشه رایج و مضر است. بازی هایی که بیشترین نرخ اعتیاد را داشت اند شامل: 

  • کلش آف کنز (clash of clans)
  • پابجی (pubg)
  • دوتا 2 (dota 2)
  • فورتنایت (fortnite)
  • وارکرفت (warcraft)
  • فیفا (fifa)
  • کال آف دیوتی (call of duty)

اعتیاد به اینترنت در کودکان

اعتیاد به اینترنت به ویژه برای کودکان و نوجوانان نگران کننده است. کودکان دانش و آگاهی لازم برای مدیریت صحیح استفاده از رایانه خود را ندارند و هیچ ایده ای در مورد آسیب های احتمالی که اینترنت می تواند آنها را در معرض آن قرار دهد، ندارند. اکثر بچه ها به کامپیوتر دسترسی دارند و حمل تلفن همراه برای کودکان و نوجوانان امری عادی شده است.

اعتیاد به اینترنت در کودکان

در حالی که این ممکن است به والدین اطمینان دهد که می توانند در مواقع اضطراری با فرزندشان تماس دو طرفه داشته باشند، خطرات بسیار واقعی وجود دارد که این دسترسی مداوم به اینترنت می تواند آنها را در معرض اعتیاد قرار دهد. کودکان به طور فزاینده ای به مدت زمان طولانی متصل به اینترنت عادت کرده اند و ارتباط آنها را با دنیای اطراف قطع می کند.
کودکانی که رایانه دارند و دسترسی آنلاین خوبی دارند، هم به عنوان قربانی و هم به عنوان مجرم، در معرض خطر بیشتری برای مشارکت در آزار و اذیت سایبری هستند. بچه‌هایی که به صورت آنلاین بازی می‌کنند، معمولاً برای حمایت از گروهی که با آن بازی می‌کنند، با فشار همسالان برای بازی برای مدت زمان طولانی مواجه می‌شوند. این فقدان مرزها می‌تواند کودکان را در برابر اعتیاد به بازی‌های ویدیویی آسیب‌پذیر کند. به کودکان و نوجوانان توصیه می شود که بیش از دو ساعت در روز از صفحه نمایش استفاده نکنند. در ادامه به راهکارهای درمانی می پردازیم.

درمان اعتیاد به اینترنت

از آنجایی که هیچ تشخیص رسمی برای اعتیاد به اینترنت وجود ندارد، هیچ روش بالینی ثابتی برای درمان وجود ندارد. بسته به شدت اعتیاد و رفتارهای فرد، انواع مختلف درمان موثر خواهد بود. در برخی موارد، اگر اکثر گزینه‌های درمانی مؤثر نباشند، ممکن است از دارو برای مدیریت علائم این مسئله یا برای کنترل افکار مزاحم در مورد آنلاین شدن استفاده شود. اما چند کار وجود دارد که می توانید انجام دهید تا یاد بگیرید چگونه توجه خود را به زندگی خود در دنیای فیزیکی و واقعی برگردانید.

درمان اعتیاد به اینترنت در بزرگسالان

در حالی که انتظار نمی رود هیچ کس دستگاه های دیجیتال خود را به طور کامل رها کند، شما می توانید نحوه تعامل خود را با فناوری هوشمند تغییر دهید. می‌توانید با شناسایی لحظات خاصی که احساس می‌کنید زمان آنلاین بودن شما بیش از حد بوده است، شروع کنید، و بررسی کنید که چرا چنین فکر می‌کنید و به جای آن می‌خواهید چه کاری انجام دهید. به عنوان مثال، ممکن است با فرزندان خود، یکی از اعضای خانواده یا یک دوست صمیمی ارتباط برقرار کنید.

هنگامی که الگوهای استفاده بیش از حد از اینترنت خود را شناسایی کردید، ممکن است محدودیت هایی را تعیین کنید و البته ریشه این اعتیاد را بررسی کنید. اگر متوجه شدید که در متعهد شدن به کاهش مصرف اینترنت با مشکل مواجه هستید، شاید بهتر است با یک متخصص سلامت روان مشورت کنید.


مشاوره فردی با امین زندی، روانشناس بالینی


درمان اعتیاد به اینترنت در فرزندان

قبل از هر چیز، مهم است که خود را در مورد محتوای مناسب سن فرزندتان آگاه کنید. یکی از مهم‌ترین مکالماتی که می‌توانید با فرزندتان در مورد دستگاه‌های دیجیتال و رسانه‌های اجتماعی داشته باشید، این است که انواع مختلف ارتباطات آنلاین، پلتفرم‌ها و محتوا چه احساسی به او می‌دهند، بحث کنید. با ایجاد یک سیستم امتیازدهی، آن را سرگرم‌کننده و جالب کنید و سپس با فرزندتان مشکل را حل کنید تا بفهمید چگونه می‌توانید زمان صرف شده با افراد، محتوا یا پلتفرم‌های منفی، نامناسب یا آسیب‌زننده را کاهش دهید. همچنین اکثر نرم افزارها و رسانه ها مثل گوگل و اینستاگرام قابلیت افزودن سن و ایجاد محدودیت برای کودکان و افراد زیر سن قانونی دارند. نکات زیر شما را در این مسیر یاری می کند:

  1. استفاده از صفحه نمایش محدودیت سنی تا 18 ماهگی برای چت ویدیویی همراه با یک بزرگسال (مثلاً با والدینی که خارج از شهر هستند).
  2. بین 18 تا 24 ماه زمان تماشای صفحه نمایش باید به تماشای برنامه آموزشی با مراقب محدود شود.
  3. برای کودکان 2 تا 5 ساله، زمان غیرآموزشی صفحه نمایش را به حدود 1 ساعت در روز هفته و 3 ساعت در روزهای آخر هفته محدود کنید.
  4. برای سنین 6 سال و بالاتر، عادات سالم را تشویق کنید و فعالیت هایی را که شامل صفحه نمایش است محدود کنید.
  5. در طول وعده های غذایی و گردش های خانوادگی همه صفحه نمایش ها را خاموش کنید.
  6. در مورد کنترل والدین بیاموزید و از آن استفاده کنید. (استفاده از گزینه محدودیت سنی در نرم افزارها)
  7. از استفاده از صفحه نمایش به عنوان پستانک، پرستار کودک یا برای جلوگیری از عصبانیت خودداری کنید.
  8. 30 تا 60 دقیقه قبل از خواب صفحه نمایش ها را خاموش کرده و از اتاق خواب خارج کنید.

در نهایت، شما می‌خواهید به خاطر داشته باشید که کمک به فرزندتان برای شناسایی استفاده مشکل‌زا از اینترنت مهم‌ترین گام است، زیرا بدون درک اینکه چرا چیزی مشکل‌ساز است، آنها بسیار تمایلی به تغییر آن ندارند. چنانچه موفق به ایجاد مصرف سالم اینترنت در فرزند خود یا استفاده از ابزار های مختلف نشدید، می توانید از یک روانشناس کودک بهره ببرید.


نویسنده: یاسمن اکبرزاده، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی

بازبینی: امین زندی، روانشناسی بالینی



:: برچسب‌ها: روانشناسی ,تست روانشناسی ,شخصیت شناسی ,تست شخصیت ,
:: بازدید از این مطلب : 275
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 13 آبان 1401 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد